گفته بودم زندگی دنیوی هر آدمی مثه یه ظرفه
یه ظرفی که با هر چی که تقدیر سر راهت قرار می ده و تو دوستش داری پرش می کنی
یه زمانی می رسه که دیگه ظرفت جای داشته های تو رو نداره
یه زمانی می رسه که نمی تونی خدا رو توی ظرفت جا بدی
اون وقتی که روح، اینقدر بزرگ میشه که دیگه توی این قفس خاکی جا نمی گیره و به سوی دوست و خانه اصلی خودش پرواز می کنه.